۱۴۰۴/۰۳/۱۹

مدرک تازه


دوره‌ی آنالیز داده که می‌گذراندم تمام شد و مدرکش را گرفتم و حالا می‌توانم با مدرک، ثابت کنم که این کاره‌ام. 
کلاس بدی نبود در کل. همه‌ی درس‌ها، فایل‌های آماده بود که باید می‌دیدم یا می‌خواندم. برای هر درس لازم بود به یکسری سوال جواب بدهم و یکسری تمرین حل کنم و تمرین‌ها را آپلود کنم. حدود هفتادتا درس بود. من کلاس را به انگلیسی گذراندم اما مکاتبات و مدرک و باقی قضایا همه آلمانی بود. ظوری نبود که بخواهم همین کلاس را به دیگران توصیه کنم، اما برای من از همه بهتر این بود که لازم نبود سر کلاس بنشینم و زمانم آزاد بود. وسط کار می‌رفتم خرید یا کیک می‌پختم، با خانواده‌ام وقت می‌گذراندم، از پیاده‌روی روزانه لذت می‌بردم. بسیاری از موارد درسی را من بلد بودم؛ یا توی دانشگاه خوانده بودم و یا خودم پیشتر یاد گرفته بودم. قسمت کمی برایم تازگی داشت ولی بیشتر انرژی‌ام صرف انجام تکالیف می‌شد. آخرین مرحله، انجام یک پروژه بود برای اینکه نشان بدهم چقدر چیزی یاد گرفته‌ام. پروژه، داده‌های مربوط به مشخصات بیشتر از هزار نوع شراب بود و من می‌بایست کیفیت شراب‌ها را بر اساس خواص شیمیایی آنها بررسی می‌کردم. جالب‌ترین نتیجه این شد که هرچه الکل شراب بیشتر باشد، کیفیت آن بالاتر است. هرچه شراب تلخ‌تر باشد، مقبول‌تر است.
خب، این مرحله هم از زندگی تمام شد. حالا باز بیکارترم. حالا فرصت دارم کتاب‌هایی که تولدی گرفتم را شروع کنم. حالا بیشتر وقت برای رسیدگی به کارهای خانه دارم. حالا بیشتر وقت دارم که به سلامت زندگی‌ام برسم. توی سرم یک عالمه ایده دارم که نمی‌دانم از کدام شروع کنم.