۱۳۸۵/۱۲/۲۳

سال نو مبارک



فرصتی ندارم که با دقت زیاد تبریک عید بنویسم. حوصله هم ندارم.
سفر تعطیلاتم از فردا شروع می‌شود و یک ماهی طول می کشد. می‌روم مشهد با همه‌ی هیاهوی یادگار کودکی‌هایم. این شد که خیلی زودتر از زمان معمول به فکر فرستادن پیام‌های تبریک افتادم.
بهار را، شروع سال نو را، تازگی و طراوت و امیدهای جدید را دوست دارم. همین چیزهای خوب را برای همه آرزو می‌کنم: شادی، سلامتی، امید، موفقیت.
به امید نفس کشیدن هوای تازه.

۱۳۸۵/۱۲/۱۲

دوبیتی

لرزان لرزان ستاره‌ای می‌شکفد
نرمک نرمک ماه ز شب می‌گذرد

وای از سحری که بی تو در چشمانم
سنگین سنگین ژاله‌ی تر می‌شکند