از بخش كودكان كتابخانه، كتابي پيدا كردم به اسم «شعرهاي كوتاه عاشقانه» كه آخر شب دراز كشيدم توي رختخواب و هرچه از آن را دلم خواست ترجمه كردم. فقط چند شعر خاص كه بازي با كلمات داشت يا به نظرم خيلي جالب نيامد را حذف كردم. شعرهاي زير انتخابهايي از اين مجموعهاند. فايل پيدياف مجموعه را از اينجا برداريد.
ننگ
روي تخته سياه خون پاشيده
سلاحها هستند و غمها.
دوست داشتن ننگ نيست.
فريادهاي كودكان است و
نالههاي بيگناه
دوست داشتن ننگ نيست.
هنوز سيمهاي خاردار هستند و
مينها، بمبها، خمپارهها.
دوست داشتن ننگ نيست.
موج
بر ماسهها نوشتم
عشـــــــــق
اما آب بالا آمد و
پاكش كرد.
من دوباره تازه نوشتمش
دوباره و دوباره
بين هر دو موج
تا اينكه آب پس نشست و
فقط
عشـــــــــق
ماند.