۱۳۹۰/۰۱/۱۷

برم دار و ببرم

شعر از: هانری میشو
ترجمه: نفیسه نواب‌پور
--------------------

برم دار و ببرم به یک کشتی
به یک کشتی کهنه و آرام
به دماغه، یا اگر بخواهیم به کف
و گم‌ام کن، دور، دور.

در افساری عتیقه.
در مخمل فریبنده‌‏ی برف.
در نفس‏‌های آمیخته‌‏ی چند سگ.
در کپه‏‌ی توخالیِ برگ‏‌های خشک.

برم دار و ببرم به بوسه‌‏ها، بی که مرا بشکنی،
به شکم‏‌هایی که بالا می‌‏آیند و نفس می‌‏کشند،
بر فرش‏‌های حصیری و خنده‌‏هایشان،
در دالان‏‌های دراز استخوان‌‏ها و مفصل‏‌ها.

برم دار و ببرم، یا بیشتر، دفنم کن.