به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۸۵/۱۲/۱۲
دوبیتی
لرزان لرزان ستارهای میشکفد
نرمک نرمک ماه ز شب میگذرد
وای از سحری که بی تو در چشمانم
سنگین سنگین ژالهی تر میشکند
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی