۱۳۸۶/۰۷/۰۱

بی‌نام


تو را در گور سنگی‌ات کشف می‌کنم
دلم برای به آغوش کشیدنت تنگ است
در دست‌های من پودر می‌شوی
خاک می‌شوی
می‌پاشی
می‌ریزی

حالا هروقت لباس‌هایم را می‌تکانم
گردوخاک قرن‌ها و روزگاران اساطیری از جیب‌هایم بیرون می‌ریزد.