۱۳۹۰/۰۹/۰۱

دنیای زیبای من


تقویم آنلاین هرسال یکی دو هفته جلوتر خبرم می‏کند که روزی مثل امروز تولد وبلاگ است. یادم می‏افتد که مدت‏هاست می‏خواسته‏ام دستی به سر و روی صفحه بکشم و تنبلی کرده‏ام. امسال هم ماجرا همین بود. رنگ‏ و روی وبلاگ را کمی عوض کردم تا با حال و هوای خودم بیشتر جور باشد.
مدت‏هاست که خیلی کم می‏نویسم برای وبلاگ و بیشتر جمله‏های کوتاه فیس‏بوکی دارم. خاطره کم می‏نویسم. کم ترجمه می‏کنم. درگیر زن بودن خودم شده‏ام: بچه‏داری؛ خانه‌داری. مدتی هست که پسرکم قدری مستقل شده و می‏شود نیم ساعتی بنشینم سرگرم کارهای خودم باشم و سرگرم بازی‏های خودش باشد. همین فرصت‏های کوتاه من را برگردانده‏اند به زندگی. مدتی سخت مغشوش بودم از روزمرگی و از ناجوری روزگار، خبرها و اتفاقات بد، سفرهای غمناک... اما آدم که نمی‏تواند تا ابد اسیر ناملایمات روزگار بماند. آدم باید بتواند در هر شرایطی خودش را نجات بدهد. من هم بالاخره خودم را نجات داده‏ام انگار. در فرصت‏هایی که دارم زندگی می‏کنم. هرچند کوتاه و منقطع.
دستی هم در این کارزار به سر و روی وبلاگ فرانسوی‏ام کشیدم که فکر می‏کنم بیشتر از دو سال است بی‏مهری دیده از من. امیدوارم فراموش نکنم برایش مطلب بنویسم. شاید هم روال کارش را تغییر بدهم متناسب با روال زندگی خودم. طوری که نیاز به تمرکز و فرصت و حوصله‏ی زیاد نداشته باشد و از قلم نیفتد. خاطرات کوتاهم را طبق معمول هرچقدر بتوانم در شلیته می‏نویسم که به لطف بلاگر تغییر قیافه داده با کاری‌اش جورتر است. ترجمه‏ی شعرها را هم مثل همیشه می‏گذارم در وبلاگ مخصوص خودش که بهتر دیدم تغییری نکند.
دنیای زیبای من‌اند این وبلاگ‏ها. بی کیک و شمع هم می‏شود برایشان تولد گرفت، هروقت سال که باشد...