بیا گریه کنیم
حالا که خوب میدانیم
گریه هیچ دردی را دوا نمیکند
و عشق
چون سایههای ثابت بر دیوار
حتی به آفتاب نگاهی نمیکند
دیگر هیچ راه به هیچ جا نمیرسد
گنداب خون در تنمان پخش میشود
بیا گریه کنیم
حالا که چنین از پا افتادهایم
و هر نگاه بیهدفی
ما را از هویتمان خالی میکند
حالا که در حوالی ما
هیچ چیز زنده نیست
حالا که در دل
به خنده ریشخند میزنیم
بیا گریه کنیم.