به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۸۷/۰۲/۱۳
بینام
زمستان تمام شد
زلزله نیامد
بمبی زیر پاهایمان منفجر نشد
صدها کودک ولی از گرسنگی و سرما مردند
سال نو شد
چیزی عوض نشد
خورشید همیشه صبح زود طلوع میکند
شب از پیشمان میرود.
بچهها را گرسنگی و سرما میکشد
مادران هرسال کودکان تازه به دنیا میﺁورند.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی