از مجموعه شعرهای انقلابی می ۶۸
شاعر ناشناس
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
فریادی، نگاهی، حرکتی.
شایعهای غریب در کوچهها میپیچد
سرخی، شب را میدرد
درخششی آتشزا
وزش بادی گزنده.
گرگ و میشِ آسمان هم را میدرند
از پایگاهها فرمان عقبنشینی میآید.
صلایی، پرسشی، پژواکی.
دیوار سپرها و کلاهخودها فرو میریزد
انفجار ستارهها
رگبارهای پراکنده
سنگفرش کوچهها خرد میشوند
درها باز میمانند
معابد فرو میریزند
ستونها متلاشی میشوند
خشمها بغض میشوند
آوازها خاموشی میگیرند.
پس کی به آن دروازه میرسیم
که بر آن نوشته باشند: پایان.