ما
من و تو
حالا با هم میخندیم، با هم حرف میزنیم، با هم کلافه میشویم
بیا با هم درد بکشیم.
آه، من و تو
ما
با هم در خیابانی قدم میزنیم
که در جوهایش شربت سرفه جاریست
با هم سرفه میکنیم
و با هم میگوییم آه.
آه، صبر کن
باید یک فال حافظ بگیرم
و بخوانمش برای تو
و بخوانیاش
با صدای بلند برای من
اما صبر کن
تو هنوز سرفه میکنی
عزیز من
بخواب.
کتاب حافظ را میبندم
حالا فرصت هست که با تو حرف بزنم
کنار تو قدم بزنم در خیابانی که در جوهایش شربت سرفه جاریست
حالا فرصت هست که با تو کلافه بشوم، با تو سرفه کنم
و قفسهی سینهام درد بگیرد.
ما
خیلی زود خوب میشویم
خیلی زود.