بخاطر بسپار
عشق من
روزهایی را که ما بر زمین خود ایستادهایم
و باران از آسمان بالای سرمان
بر بدنهای سردمان میبارد
قلبهایمان را
که عطر نان برشته میدهد
و دستهایمان
که خاطرات را نوازش میکنند
به خاطر بسپار عشق من
روزها و شبها را
که رویاها و واقعیتهای ما تسخیرشان میکند
دوستم بدار
و به خاطر بسپار
عشق من!
که حقیقت دوست داشتنیست
من و تو حقیقتیم
بر زمین خود ایستادهایم
و باران را از آسمان خود مینوشیم.