به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۸۴/۱۲/۱۱
تب شعر
شب از نیمه گذشته است
مرگ از دیوارها بالا می رود و می خندد
رویایی به سراغم می آید
به ضخامت یک شعر
از جنس وحشت های شبانه
در تداوم تب
مرگ پشت پنجره ها نشسته است و می خندد.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی