۱۳۸۶/۰۹/۳۰

چیزی بگو

آشنای من، چیزی بگو
ستاره‌های روشن شب را صله باش
به خاکستری‌ترین شکاف‌های آسمان شب‌
نگاهم را لالایی باش
با نی‌نی معصوم چشم‌هایت
زینت لطافت سینه‌ام را
طلای معدن‌های دیریافته باش
با بوسه‌هایت

چیزی بگو آشنای من
دریا را صبح
به اعتبار نوازشگری دست‌های تو
بیدار می‌کنم.