خدا آه کشید
برگی از نفسش نلرزید
گریست،
سیلی به راه نیفتاد
به پهنهی بیکران مخلوقاتش خیره شد
چیزی به او خیره نشد
فریاد زد:
از اینجا میروم
صدایش هیچ جا منعکس نشد
بلند شد
قلمرو خداییاش را رها کرد و رفت
با قدمهای بلندش،
گامهای محکمی که هیچ زمینی را نلرزاند.