شعر از: رنه ویوین
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
دوست دارم بیحال و غرق نوازش باشی در آغوشم
در جستجوی پناهگاهی امن، در آغوشم
گهوارهی گرمی که در آن آرمیده باشی.
دوست دارم گل انداخته باشی، مثل پاییز،
به چهرهی الههی پاییز
که خورشید غروب تاج میشود بر سرش.
دوست دارم آرام باشی و راه بروی بی سر و صدا
آهسته حرف بزنی و بیزار باشی از سر و صدا
همان طوری که شبها هستیم.
دوستت دارم بخصوص اگر پریده رنگ باشی و در حال احتضار،
و با هقهق بنالی از حال احتضار،
در کیف بیدادگری که با خشونت در پی میآید و عاجز میکند.
بودنت را دوست دارم، ای خواهر ملکهی دیرگاهان،
تبعید شده به میان شکوه دیرگاهان،
سفیدتر از انعکاس نور ماه بر زنبق سفید..
دوست دارم مزاحمت نشوم، وقتی که پریده رنگی
وقتی که میلرزی، ناتوانم از مخفی کردن پریده رنگی
ای وای که هیچ وقت نمیفهمی چقدر دوستت دارم !