۱۳۸۶/۰۸/۲۸

بوی خاک

اثر انگشت‌هایم همه جا مانده
روی بشقاب‌ها و قاشق‌ها
روی فندک گاز
روی دستگیره‌ی درها و پنجره‌ها
روی آبپاش گلدان‌ها
حالا هرکه از این حوالی بگذرد
می‌فهمد که من سال‌ها در این اتاق زندگی کرده‌ام
بودنم را نمی‌توانم انکار کنم
حتی اگر اتاقم آتش بگیرد.
×××

دهنم بوی خاک می‌دهد.