۱۳۸۹/۰۲/۱۰

مترسک‌های ماسک‌دار

از مجموعه شعرهای انقلابی می ۶۸
شاعر ناشناس
ترجمه‌ از: نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

بوی تند گاز اشک‌آور می‌دهد
گلی افتاده بر پیاده‌رو
کرم شبتاب، در این تاریکی شب‌نما
در خواب زمستانی‌اش از یاد رفته.
قدرت در دست سطل‌های زباله‌ست
یادگار حادثه، در آتش سوخته.
چیدمان اینجا
درخت است و سنگفرش و ماشین
تصادف با ماه می، له شدن، آتش گرفتن
زخم بستن
به آبپاشی ماشین‌های آتش‌نشانی تازه شدن
روز، آتش، رنگ،
اسید، سرکه، زباله، خون،
دود و خاکستر در گذرگاه‌ها
مترسک‌های ماسک‌دار خاکستر می‌شوند.