شعر از: رنه ویوین
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
ماه که به گریه بیفتد
بر مدفن گلهای پابهجا
خاطراتم گرفتارت میکنند
در لفافی بالدار.
باید دیروقت باشد، رفتهای که بخوابی
پلکهایت نیمه بازند...
هوای شب لرز میدهد
داغ جان کندن گلهای سرخ ــ
چین افتاده بر پیشانی سنگینت
موهایت پردهای سبکاند
در آسمان میسوزد تا ابد
شعلهی سفید ستارهها ــ
و الههی خواب
در گودی دستانش
گلهایی میشکفند هراسان از آفتاب
گلهایی که پیش از سر زدن سپیده میمیرند.