۱۳۸۴/۱۰/۲۸

خیال بوسه هات

حالا که قراره ببینمت
باید برم حموم
یه خورده شامپو بزنم به موهام
و لیف پر از کف صابون رو بکشم رو تنم
بعد آب گرمو باز کنم و برم زیرش.

حالا که قراره ببینمت
اون سینه بند ململ سفید رو می پوشم
پیرهن صورتی یقه بازو تنم می کنم
با یک جفت جوراب ابریشمی سفید
و کفش های پاشنه بلند تابستونی.

حالا که قراره ببینمت
موهام رو با حوصله سشوار می کنم
پشت چشم هام سایه می زنم
مژه هام رو با ریمل پر می کنم
و روی لب هام رژ صورتی می کشم.

حالا که قراره ببینمت
دیگه به هیچی فکر نمی کنم
جز اینکه مبادا لباسمو دوست نداشته باشی
مبادا بوی عطرمو نپسندی
مبادا از نگاهم خوشت نیاد.

حالا که معطل تاکسی هستم
تو خیالم پر می شه از لبخند قشنگت
دلم می لرزه از خیال بوسه هات
باد دامنمو تکون میده
و همه ی تنم مورمور میشه.