به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۸۶/۰۷/۳۰
کابوس
در کابوسهای تلخ شبانهام
همیشه کودکی سخت میگرید
دست در عمق تاریک و نمور رویاها میبرم و
هرچه میگردم
نمییابمش.
از درون تنم صدای فریادی چنان بلند میشود
که تمام حصارهای شب را میلرزاند
کودکی درون تنم سخت میگرید.
دلم تنگ دیدن تابش خورشید است.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی