از مجموعه شعرهای انقلابی می ۶۸
شاعر ناشناس
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
دود غلیظ را دیدم
در ساعت ناگزیر
خفقان بلندگوها
خرد شدن، کتک خوردن، دفن شدن
طنابهای افترا را دیدم
پای چوبههای دار
گردوخاک، سیاهی فریاد
مرد نامرئی را دیدم
که خودش را میزدود.
با اینهمه
قدرت صدا را دیدم
داغی قدمها بر راه
خاکستر روفته
مهر
طغیان
و چهرهی آرام عشق را دیدم.