به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۹۰/۰۳/۰۲
مثل شاپرکی باران خورده
هر چند بار که میتوانی بمیر
بارها گفتهام
من مرگ را نمیفهمم
در اتاق من، مرگ
مثل شاپرکی باران خورده
پشت پنجره راه میرود
زیر سنگینی دانههای باران
سکندری میخورد
به هیچ کجا که نمیرسد
پر میکشد و میرود.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی