خودم را در تمام شعرها جستجو میکنم
مخاطب تمام نامهها میشوم
روی کارتهای ویزیت و کاغذهای یادداشت شماره میشوم
میز میشوم، صندلی میشوم، کمد لباسها میشوم
تو ولی ماشه را میکشی
لولهی تفنگ را روی شقیقهام میگذاری
استنطاق میکنی
شک میکنی
سوالهایت را عوض میکنی
در بندها اسیرم میکنی و
حرفهایم را باور نمیکنی.
باورم کن
با تو صادقم
گناهی کبیره نیستم.