شعر از: ژان فولان
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
از وقتی به دنیا آمده
رفتارهای مردی که امروز هست را زندگی میکند.
ساقهی علف قد میکشد
شب فرو میافتد،
در عمق رنجها
نشانهها میسوزند و دود میکنند،
محوطهی کلیساها را
سکوت آذین میبندد.