شعر از: ماری کلر بانکوار
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
آوار دیوارهای کهنهی یکشنبه.
پا پس کشیدن اشیاء در زندگی محدود و محصور
که به قلب برمیگردند و آشوب به پا میکنند.
ناگاه حتی آرزو پوچ میشود.
در خود جمع میشویم تا ضربهی آرام بعدی
که از مرگ جدایمان میکند، عین خون،
و اگر گوش بسپریم به آن
نه بخاطر موسیقیاش
که بخاطر مژدهی تپش است.