شعر از: ماری کلر بانکوار
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
آسمان واریخته در گودال
غوطهوری بر آن.
زیر پا، پرندهها
شکار سایه میکنند.
دیگر بیابان نیستی.
گرداگردت درخت
طرح واقیت زندگیات را میکشد.
تن به پرواز میجنبد
برگها میلرزند.
پا پس میکشد درخت.
شب میرسد
جاگیر میشوند ستارهها در ترکهایی که برداشتهایم.
کاری جز این نداریم.
دیگر نمیتوانیم تشخیص دهیم تنمان را در ازدحام ستارهها.