از مجموعه شعرهای انقلابی می ۶۸
شاعر ناشناس
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
تو قفس پرنده
چندتا شیر درنده
مست و پاتیل
آروم و متین نشسته بودن
آژانه گفت یالله خودی نشون بدین
یه غرش حسابی کنین
خودش غرید
شیرا رو از تو قفس بیرون کشید
تو خیابون، جلو سنگرا
همون نزدیک پرندهها
شلاقشو درآورد و کوبید
اما تو قفس پرنده
چندتا شیر درنده
شورش اساسی کردن
انقلاب به پا کردن.