۱۳۸۹/۱۱/۱۵

آخرین آرزو

شعر از: تئوفیل گوتیه
ترجمه: نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

مدت‌‏هاست که شما را دوست می‌‏دارم
- می‏‌بایست هجده ساله شوم -
شما سرخ‏ و سفید، من رنگ پریده
من زمستان و شما بهار.

یاس‏‌های سفید قبرستان‌‏ها
در حوالی‌‏ام گل می‌‏دهند؛
به زودی صورتم پر از ریش می‌‏شود
که پیشانی‏‌ام چین بردارد.

آفتاب زندگی‏‌ام که رنگ ببازد
در افق ناپدید می‌‏شود
و آخرین منزلگاهم را
بر بلندی‏‌های محزون می‌‏بینم.

آه از آن زمان که لب‏‌های شما
بوسه‏‌ای کاهلانه بر لب‏‌هایم زند
پس آنگاه این دل می‏‌تواند
به سکون در مقبره‏‌ای بیارامد.