۱۳۸۹/۱۱/۲۸

عشق من، آرانخوئه

ترانه‌ای از: ژاکین رودریگو
ترجمه: نفیسه نواب‌پور
------------------------------

عشق من
بر آب چشمه‌‌ها، عشق من
باد با خود می‌‌آورد، عشق من
شب در رسیده، شناور می‌‌بینیم
گلبرگ‏‌های سرخ را

عشق من
و دیوارها ترک برمی‌‌دارند، عشق من
در آفتاب، در باد، زیر رگبار و به سال‌هایی که در گذرند
از آن صبحگاه ماه می که آنها آمدند
و آواز می‌خواندند
ناگاه با هدف تفنگ‌‏هایشان بر دیوارها نوشتند
کلماتی بیگانه را

عشق من، بوته ی گل سرخ رد آنها را دنبال می‌‏کند، عشق من
بر دیوار و در بر می‏‌گیرد، عشق من
نام‏‌های حکاکی شده‌‏شان را هر تابستان
با قرمز زیبایی که گل‌‏هایند.

عشق من، چشمه‌‏ها خشک می‌‏شوند، عشق من
در آفتاب، در باد، در میدان‌‌های جنگ و به سالهایی که می‏‌گذرند
از آن صبحگاه ماه می که آنها آمدند
در قلبشان گل، پاهایشان برهنه، آهسته آهسته
و چشم‏‌هایشان می‌‏درخشید از خنده‌‏ای بیگانه

و بر این دیوار، مادام که شب می‏‌رسد
گویی لکه‏‌های خون‏‌اند
این گل‏‌های سرخ
عشق من، آرانخوئه.