۱۳۸۹/۱۱/۱۴

پل میرابو

شعر از گیوم آپولینر
به فارسیِ نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

سن زیر پل میرابو می‏‌گذرد
عشق‏‌های ما نیز
می‏‌بایست به خاطر بسپرم که
خوشی همیشه بعد رنج برمی‌‏گردد

شب می‏‌رسد و ساعت‌‏ها زنگ می‌‏زنند
روزها می‏‌گذرند و من می‏‌مانم

دست در دست و چهره به چهره
به کسالت می‏‌نگرد موج
بازوان ما را
که تا ابد به هم پل می‌‌زنند

شب می‌‏رسد و ساعت‌‏ها زنگ می‏‌زنند
روزها می‏‌گذرند و من می‏‌مانم

عشق می‌‏گذرد چون روانی این آب
عشق می‏‌گذرد
آهسته، مثل زندگی
خشونت‏‌بار، مثل امید

شب می‌‏رسد و ساعت‌‏ها زنگ می‌‏زنند
روزها می‏‌گذرند و من می‏‌مانم

روزها و هفته‌‏ها می‌‏گذرند
نه گذشته برمی‌‏گردد
نه هیچ عشقی
سن زیر پل میرابو می‌‏گذرد

شب می‌‏رسد و ساعت‌‏ها زنگ می‏‌زنند
روزها می‏‌گذرند و من می‌‏مانم.