شعر از گیوم آپولینر
به فارسیِ نفیسه نوابپور
----------------------------------------
سن زیر پل میرابو میگذرد
عشقهای ما نیز
میبایست به خاطر بسپرم که
خوشی همیشه بعد رنج برمیگردد
شب میرسد و ساعتها زنگ میزنند
روزها میگذرند و من میمانم
دست در دست و چهره به چهره
به کسالت مینگرد موج
بازوان ما را
که تا ابد به هم پل میزنند
شب میرسد و ساعتها زنگ میزنند
روزها میگذرند و من میمانم
عشق میگذرد چون روانی این آب
عشق میگذرد
آهسته، مثل زندگی
خشونتبار، مثل امید
شب میرسد و ساعتها زنگ میزنند
روزها میگذرند و من میمانم
روزها و هفتهها میگذرند
نه گذشته برمیگردد
نه هیچ عشقی
سن زیر پل میرابو میگذرد
شب میرسد و ساعتها زنگ میزنند
روزها میگذرند و من میمانم.