۱۳۸۵/۰۲/۰۸

هذیان (2)

نه صدای جاروی رفتگر می آید
نه صدای اذان صبح از مسجد محله
من ولی از خواب پریده ام
رد داغی دست هایت همه ی تنم را پر تاول کرده
عجب بارانی می بارد
همه ی گنجشک های عالم امشب خیس می شوند
*
اگر دلت می خواهد کانال را عوض کن
تا یک فیلم سکسی ببینی
شاید هم اخبار را بیشتر دوست داشته باشی
از این کانال همیشه فیلم های رومانتیک پخش می شود
همیشه دختری هست که در سپیده ی بعد از باران
سوار و اسب بالدارش را انتظار می کشد
همه ی ستاره ها به رویش لبخند می زنند
و اشک هایش به رودخانه می ریزند
*
امشب ستاره ها از خنده ریسه رفته بودند
خدا عصبانی از خواب پریده بود
بد خواب شده بود شاید که می غرید
آب از چشم ستاره ها راه افتاده بود
*
فیلم های رومانتیک فقط به درد تماشاگری می خورد
که باور می کند پاهای دختر از شبنم دم صبح تر شده
من ولی خودم در اخبار شنیدم که
سیل رفتگری را با خود برده است
خودم از پشت پنجره دیده بودم که
باران تندی می بارید
*
کانال را عوض کن
خدا از اخبار و فیلم های سکسی خوشش نمی آید
فقط گریه ی دخترک های عاشق را دوست دارد
وقتی کنار جنازه ی جوانی بر اسب سفید بالدارش
زانو زده باشد
*
ستاره ها هنوز می خندند
تاول های تنم ترکیده است و درد می کند
بد خواب شده ام
کانال را عوض کن
من فیلم های رومانتیک را دوست ندارم.