
در سفری که رفته بودم دوست جدیدی پیدا کردم به نام النا، از اهالی گالیسیای اسپانیا. تقریبن هم سن هستیم و هیچ کدام آنقدر انگلیسی نمیدانستیم که بتوانیم راحت با هم حرف بزنیم. من نه اسپانیایی بلدم و نه گالیسیایی و او نه فارسی میداند و نه فرانسوی. خلاصه که اگر قرار بود چیزی به هم بگوییم یا از سادهترین لغات و عبارتهای انگلیسی و اشارهی سر و دست استفاده میکردیم و یا باید اول یک نفر حرفمان را به انگلیسی ترجمه میکرد و بعد یک نفر دیگر آن را به فارسی یا گالیسیایی برمیگرداند. اینطور دوستی هم لطف خودش را دارد. عکس بالا تصویر ماکتی از انبارهای غلهی گالیسیاست که او برایمان هدیه آورده بود. انبارها را روی پایه و بالاتر از زمین میساختهاند که غلاتشان محفوظ بماند.
شنبه تولد النا بود و برای همین چند روزی مدام یادش بودم و به این فکر میکردم که چطور تولدش را تبریک بگویم. یک دستگاه مترجم الکترونیکی «تولدت مبارک» را به اسپانیایی اینطور برایم ترجمه کرده. امیدوارم درست باشد.
Feliz Cumpleanos, Elena !