غرق خونم این روزها
کسی چه می داند
شاید هوس را
دشنه ای به میانم فرو کرده باشند
هوس لمس اندام های فرزند آدم
با تمام اندام هایم
و چشیدن طعم لب هایش
کسی چه می داند
شاید نشان زخم خنجری باشد
به جرم گاز زدن از سیبی
یا کفاره ی شوقی
برای زاییدن فرزندی
کسی چه می داند
درد زخمی کهنه به جانم می پیچد
غرق خونم این روزها