به خورشید سلام میکنم
گاه نوشتهها
شعر ترجمه
شعرمن
یادداشت روزانه
قصهیمن
جستار
ترانهها
لالاییها
قصهیترجمه
حافظ
درمورد من
ون گوگ
۱۳۸۴/۰۹/۳۰
دوربین
دوربین به دست وارد می شوی
همه لبخند می زنند
همدیگر را در آغوش می کشند
می بوسند
یک... دو... سه...
به به! چه عکس زیبایی
همه می خواهند ببینند
به هم چنگ می زنند
موی هم را می کشند
سیلی می زنند
عکس پاره می شود
دوربین را جمع می کنی و می روی
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی