۱۳۸۹/۱۰/۱۷

رویا می‌بینم

لالایی غیر ایرانی
ترجمه‌ از: نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

ماه که درمیاد
همه جا رو که شب پر می‏کنه
رویا می‏بینم، می‏رم سفر
پا روی ابرا می‏ذارم
می‏رم بالا ، می‏رم بالاتر


چرخ زدم تو آسمون
چنگ زدم، یه تیکه ابر برداشتم
باریک و سبک
نرم و لطیف
پیچیدمش دور گردنم
باد میومد
تابش می‏داد تو صورتم.


[تکرار]


یه ستاره پیدا کردم
رو شالم سنجاق کردم
گل شیشه‏ای، روشن و زیبا
برق می‏زد اون مروارید طلا
شال ابر من، دور سرم
تاب می‏خورد تو باد
می‏افتاد روی صورتم.


[تکرار]


خورشید که بالا اومد
شالم باز شد از گردنم
برگشتم پایین تو تختم
همه چی رو تعریف کردم
اما هیچکی باورم نکرد
شال ابر من
یواشکی
قایم شد تو ترانه‏هام.


[تکرار]