۱۳۸۹/۱۰/۲۶

تکلیف

شعر از: اوژن گیوویک
ترجمه: نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

شاید تکلیف باشد. گیاه باید بروید،
خورشید نمی‏‌تواند دست از انتشار بکشد،
آبی که جریان ندارد رو به زوال می‌‏رود
انتخاب با ماست. باید عشق بورزیم.
*
تنها رویایمان این است
که گل‏ها رو به شادی‌‏مان بشکفند
و خورشید از برای ما و گل‏‌هایمان غروب کند.
*
معصوم بودنتان مایه‏‌ی بالندگی‏‌ست
وگرنه معصومیت را چه مایه افتخار است؟
فقر شما مایه‏‌ی دانستگی‏‌ست
وگرنه چه سود از دانستن؟
*
طغیان خشم به نور می‏‌ماند
طلوع می‏‌کند و بر مسندش تکیه می‌‏زند.