۱۳۸۴/۰۸/۰۲

خواب می دیدم

دیشب خواب می دیدم مادر!
گیسم را بریده بودی
و من از حادثه ی بهار برمی گشتم

پای چشم هایم گلوله های سربی نشسته بودند
و تانکها در گلویم
صف می کشیدند.

خواب می دیدم مادر!
که از جنگل های پردرخت و صحراهای برهوت برگشته ام
کلید طلایی کوچکی در دستم،
از جهنم برمی گشتم

و توگیسم را بریده بودی مادر!
وقتی که من از مرگ هم برگشته بودم.