۱۳۸۴/۰۸/۱۴

سیب

نمی دانم این شعر از کیست. اصلا نمی دانم که درست به خاطرم مانده یا نه. هیچ وقت حتی متن آن را ندیده ام و یادم نیست که اولین بار از کجا شنیدم. خیلی وقت است که می خواسته ام بگذارمش اینجا تا شاید صاحبش را پیدا کنم.

*****

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره
از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم.

باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
رفتن گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه ی کوچک ما سیب نداشت.