شعر از: ماری-کلر بانکوار
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
دکمههای پیراهنهایشان، بیوگان
بر سینههای لرزانشان میلغزد.
کمربندهای قدیمیشان کش آمده
سیاه، گلدار، به آخرین درجه بستهاند.
به یادشان میآوریم
باریک اندام
در پیراهنهای کرپ اپلدار
شصت سال پیش
عطرهایشان، ترش و شیرین
که دیگر یافت نمیشود.
خاطراتشان
و یاد ژستهای قدیمیشان، تلخ،
مثل قاتلی گمنام
گلو را میفشارد.
بعد از نبردی سخت
دل در سینه نمیماند.