بسیار در عزایتان گریستهام
پیش از آنکه حقیقتن مرده باشید
بسیار غمگنانه به سوگ خاطراتتان نشستهام
به اتاقهایتان قدم گذاشتهام
لباسهایتان را بو کشیدهام، لمس کردهام
اشیاءتان را بازشناختهام
- این قلم را دست گرفتهاید
بر این کاغذ نوشتهاید
این شانه را به سر زدهاید
در این فنجان چای نوشیدهاید -
بسیار نامهها نوشتهام از شما به خودم
سفارشهای بسیار
تاکیدها، قهرها،
عاشقانههای بسیار خواندهام
خطابهها، رازها
و بسیار گریستهام
بسیار مرور کردهام کلماتتان را
و گریستهام.
اگر میتوانی ای مرگ
چیزی بیش از اینهمه فراهم کن
مرگی متفاوت بیافرین
مرگی دیگر
که غافلگیرم کند
رقصی باش اگر میتوانی
سازی بیگانه بنواز
آوازی بیگانه بخوان.
طاقت اینهمهام نیست
به حقیقت.