۱۳۹۱/۰۴/۱۷

کتاب

شعر از: ماری-کلر بانکوار
ترجمه از:‌ نفیسه نواب‌پور
----------------------------------------

کتاب
درختی که دیگر درخت نیست
معلوم نیست کدام کلمات را به مِهر
لابلای برگ‌‌هایش جا داده:
شعله، زهر، سم.

باران می‌‌بارد. راه ناپیداست.

در تن اشیاء و مردگان
دلی باقی ا‌ست
که به پچپچه
نادانستگی ما را حکایت می‌‌کند.

مه
مثل لفافی پشمین
روح خبیثمان را می‌‌پوشاند.

موریانه‌‌ها در پوکی چوب می‌‌لولند
دست کم می‌‌دانیم
چطور در حدود زبان توصیفشان کنیم

قدری جوهر
آغشته به کاغذی
که زمانی تخته بود و خاک‌-اره
بریده از درختی
که دیگر نمی‌‌شود به آن استناد کرد.