خستهام
عکس چشمهایت را مینوشم
تا بغضم آرام شود.
پیش از خواب
آرزوهایم را فوت میکنم زیر بالشم
که صبح
پیش از آنکه نور سر برسد
برای دزدیدن آرزوهایم،
تو سر برسی
برای دزدیدن تمام زندگیام.
نمیدانم چرا امشب
همهی ستارهها
با حالت چشمهای تو نگاهم میکنند
نمیدانم چرا نسیم
عطر تن تو را دارد
نمیدانم چرا امشب اینهمه دلتنگم.