شعر از: ژان فولان
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
از عشقی باقی حرف میزدیم
پشت میز قدیمی
که کرمها در آن مشغول بودند
بر اجاق آهنی داغ
عدس پخته میسوخت
از در باز
زیبایی شاخ و برگ تلخ
و سینهسرخها
دربرابر کلماتی انسانی
محکوم تجربهی بیان
جلوه داشتند.