ترانهای از: لارا فابیان
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
قبول، راه دیگری برای جدا شدن بود
تکههای شکستهی لیوان شاید میتوانست کمکمان کند
در آن سکوت تلخ، خواستم عذرخواهی کنم
از اشتباهاتی که از فرط دوست داشتن مرتکب شدیم
قبول، معمولن دختر کوچولوی درونم از تو خواهش داشت
تقریبن مادرانه به من میرسیدی، مراقبم بودی
از تو این خون را دزدیدم، که نمیبایست قسمتش کنیم
کلام آخر، رویای آخر، داد میزنم:
«دوستت دارم، دوستت دارم»!
مثل مجنون، مثل سرباز
مثل ستارههای سینما
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل گرگ، مثل شاه
مثل هر کسی که نیستم
میبینی؟ اینطور دوستت دارم
قبول، تو اعتماد کردی به خندههایم، به رازهایم
حتی به چیزهایی که فقط برادرها محرمشان هستند
در این قلعهی سنگی، شیطان رقصیدنمان را تماشا میکرد
من فقط جنگ تن به تن میخواستم که صلح برقرار کند
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل مجنون، مثل سرباز
مثل ستارههای سینما
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل گرگ، مثل شاه
مثل هر کسی که نیستم
میبینی؟ اینطور دوستت دارم.