شعر از: ژان فولان
ترجمه از: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
در محوطهی محصور تنهاست
با اسباببازی
فنر خسته را میزند
پری که تازه زمین افتاده
دوباره بلند میشود
و باز میافتد
بر زمینی که
محل تلاقی عشقهاست
و محل تلاقی ترسها.
بر لبهی دیوار
خرده شیشههای درشت سبز
راه دزدها را میبندند.