۱۳۸۴/۰۲/۱۹

زود بر می گردم

دیگه جدی جدی دارم می رم. اگه چیزی پیش نیاد. اگه تا فردا صبح سالم بمونم. اگه ساعت و تاریخ رو اشتباه نکنم. اگه بلیط رو فراموش نکنم. اگه...
باور کن که ایندفعه دیگر هیچ برنامه ای عوض نمیشه و هیچ اتفاقی نمی افته. زود هم برمی گردم. پنج ماه دیگه باز اینجام. فقط یه چیزی... ممکنه که نتونم به ایمیل ها و پیغام ها جواب بدم. گرچه فعلا قولش رو گرفتم که هفته ای یکبار به اینترنت سر بزنم و به همه ی جاهای خوبی که می شناسم سرک بکشم و از حال دوستهام باخبر بشم. یه چیز دیگه... امیدوارم که فراموشم نکنی. باور کن که دلم خیلی برات تنگ میشه. و باور کن که هر وقت اینجا چیزی بنویسم یعنی که به یادت هستم.