۱۳۸۸/۰۹/۱۶

چیزی شبیه خودم

چیزی شبیه کلاغ
بر شاخه‏های چنار قار می‏زند
چیزی شبیه کبوتر، پشت پنجره
نوک به دانه‏های خشک برنج می‏زند
چیزی شبیه هوا را می‏بلعم
در سینه حبس می‏کنم
چیزی شبیه دست‏های تو را لمس می‏کنم
چیزی شبیه خودم را
از کوه پرت می‏کنم.