شعر از: راینر ماریا ریلکه
ترجمه: نفیسه نوابپور
----------------------------------------
پنجرهی عجیبی هستی
که به من توصیه میکنی صبر کنم؛
پردههای طلاییات انگار تکان میخورند.
دعوتات را باید رد کنم؟
یا مراقب خودم باشم؟ منتظر بمانم؟
فکر نمیکنی کاملام؟
با زندگی که گوش سپرده
با قلبی پر از گمشده؟
با راهی که از برابرم میگذرد
و تردید به اینکه آیا تو
میتوانی رویای اینهمه را به من ببخشی؟