شعر از: راینر ماریا ریلکه
به فارسیِ نفیسه نوابپور
----------------------------------------
آموزهای نمیخواهم، جز آنِ تو
فوارهای که در خودت باز میریزد
آبهای خطر پذیری
که الوهیت را به زندگی زمینی برمیگردانند.
نه زمزمههای تو، نه هیچ چیز دیگر
نمیدانند که من مثالهای خودم را بکار میبرم؛
تو ستون نا استوار معبدی
که خودت را با طبیعت خاص خودت تخریب میکنی.
در ریزشات رقص چندین ستون آب را پایان میدهی.
خودم را برتر از آن میدانم
که بالا و پایین رفتنهای بیشمارت را دنبال کنم.
آنچه بیشتر از آوازهایت مرا به سوی تو میکشد
آن لحظهی جذبهی سکوت است
در شب،
که چون ستون آبی بالا میروی و بازمیگردی
نفسی که برمیگردد.